نِرسِ نارِس

ای کسانی که وارد می شوید؛ دست از هر امیدی بشویید.

بدون توضیح....

آخرین مطالب

نِرسِ نارِس

ای کسانی که وارد می شوید؛ دست از هر امیدی بشویید.





۴ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

بلاتکلیفم.

مثل فوت فتیشی که باید زخم پای دیابتی پانسمان کنه. 

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۲ ، ۱۵:۴۱
میا***

آموزش شناخت بدن زنانه و بهداشت زنانگی باید یک واحد درسی میشد تحت عنوان  «اندیشه ها و وصایای حوا»
یا بهتر  «دانش خانواده و جنسیت». آن وقت زحمت آموزش گردن همکلاسی چس کلاسِ ابتدایی نمی افتاد.
اصلا از تصور اینکه یه روز عادی با مقنعه کج و کوله به قامتِ یک فنچ، یواشکی آموزش دیدم که زن های پارک یک جور اسهال خونی میشوند که مخصوص آدم بد هاست، قلبم تیر میکشد.از همین جا سارا خاک برسر خودت و مادرت با این چرندیات پر شده در مغز تو که به مغز من سرریز شد و یک دنیا گُل بر سر مادر خودم با عشق و یک مدرسه پسرانه فاک به تمام کادر مدرسه  که برای حاضر شدن در صف نماز از زیر گیوتین غسلمان میدادند اما طبیعت بدن ما را نمیپذیرفتند.
گردن گرفتن پریود در مدرسه از دست دادن امتیاز مرحله پاکی و طهارت بود. خود من با دیدن اولین قطره خون روی لباس زیرم دعا کردم حاصل پارگی درجه سوم مقعدم باشد تا اسهال خونیِ زنان بدکار. این بود که هیچ لکه قرمزی، خون نبود و صرفا شوخی دستی های خودکار قرمزیِ پشتِ یونیفرمی بود یا آب انار های پاچیده شده به نیمکت.
مسئله پد بهداشتی که فقط در لیگ برتر بازی میشد، یعنی  اندازه الماس، قیراطی میلیون دلار پنبه و پودر جاذب سِنت قیمت داشت، اکثرا یا نمیدانستند چیست یا اصلا تنگ بودند و تا به حال پریود نشده بودند در نهایت لیگ برتری ها هم برای خودشان لازم داشتند، پس تو می ماندی و حوضت که نفت در میامد.
حالا اگر سکویی برای استخراج نفت نداشتی که تا گردن در نفت خودت شنا میکردی. بدترین قسمتش این بود که طبق معاهدات بین المللی فاش کردن مفاد قرار داد نفی کامل اصل امانت داری بود! هیچ کس راجع به بگایی روانی که تجربه میکنی صحبت نکرد، صرفا معلم های دینی و قرآن با تمام وجود از مواضع آیات قرآن در برابر انگشتان شیطانی و چندش آلود تو دفاع میکردند. یا دقیق بخاطر دارم از حریم حرم امام هشتم از ورود نجس تو،  «که خب هیچ کس اشاره نمیکرد که خود امام حاصل یک پریود شکست خورده در نبرد با اسپرم نو ورود بوده است»
هیچ کس از تجربه ناخوشایند درد برای ما نگفت، اما تجویز چایی نبات در دستور کار بود که حداقل دست وامانده ات را به کمر وامانده ترت نگیری.
هیچ کس به ما یاد نداد طبیعتمان را با احترام بپذیریم، بپذیریم که برای زایش آماده می شویم، هیچ کس به ما یاد نداد طبیعتمان را دوست داشته باشیم. هیچ زنی به هیچ زنی زنانگی یاد نداد بااینکه هر زنی به سهم خودش میتوانست شکننده ی این چرخه نفرت باشد.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۲ ، ۱۱:۲۰
میا***

۲.۷.۷

 

مرثیه ای برای یک رویا

رویایی برای مرثیه ای دیگر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۳ مهر ۰۲ ، ۲۱:۰۲
میا***

تقدیم به آقای پدر 

 

سخن نویسنده:باید بگویم نمیدانم چه کسی نخستین بار از کلمه دیکتاتوری استفاده کرد. البته این قسمتش هم مهم نیست، مهم این است که آیا میدانسته دیک چه بوده و چه کرده یا نه؟ مشخصا خوشحالم ایرانی نبوده، چون به لحاظ بصری و سمعی (***+آکتوری) چندان کلمه زیبایی به نظر نمیرسد.

دیک تاتورها همه شبیه همند و راه های مقابله هم شبیه به هم. شما مقایسه کن استالین را با پدر من، به لحاظ چهره ای مو نمیزنند، همان سبیل های تاب داده به بالا، یک کاپشن هم دارد مو نمیزند با کاپشن کاسترو، بینی قذافی، پلک های افتاده هیتلر! این است که در گوشه اتاقم گروهک مبارزی تشکیل دادم.من و دو عدد خرس و یک جوجه به عنوان عضو علی البدل. محل اصلی تجمع را هم فرش 9 متری وسط پذیرایی اعلام کرده ام. سطل آشغال اتاقم را با چند ورق حاوی چس ناله هایم آتش زده ام. اسپری خوشبو کننده توالت را برداشته ام و تمام دیوار های خانه را با مرگ بر  «نام پدر» و مرگ بر دیک تاتور پر کرده ام. تافت را نگه داشته ام برای روزی که پدرم سقوط کند و مثل انقلابیون 57 که شاه را برعکس مینوشتند،  «بابا» را را مثل سینه ی یک زن 57 ساله از دید خودش، بکشم. در یک اقدام انقلابی سر قبر پدربزرگم حاضر نشدم و از ماشین چندین فحش آبدار حواله کردم.با ترس انگشت میانی را از مثلثی شیشه عقب نشان پدر بزرگ مرحومم دادم. با این همه در پی تغییر جنسیت هستم تا لذت ایستاده شاشیدن بر مزار ایشان را داشته باشم.علی ای حال دیک در دیک تاتوری پدرم. دیک در این همه ترومای مقاومتی. دیک در این همه ترس و خفقان. دیک در اجبار.دیک بخاطر گند زدن به همه روابط خارجی و داخلی من. 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۱۸:۲۰
میا***