نِرسِ نارِس

ای کسانی که وارد می شوید؛ دست از هر امیدی بشویید.

بدون توضیح....

آخرین مطالب

نِرسِ نارِس

ای کسانی که وارد می شوید؛ دست از هر امیدی بشویید.





۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

می خواهم با معشوقه ام در جوار برج آزادی با موسیقی مورد علاقه ام برقصم در نودو هشتمین ثانیه اش عمیق و طولانی همدیگر را ببوسیم. میخواهم با پای برهنه دست در دست هم در جنگل قدم بزنیم؛ بر بلندای کوه های سنگی عمیق و طولانی همدیگر را ببوسیم. می خواهم کنار ساحل در انتظار پریان دریایی عمیق و طولانی همدیگر را ببوسیم.میخواهم شب را لم داده روی کاپوت ماشین صبح کنیم و ستارهایمان را بشماریم تا بلاخره خواب مجال جولان پیدا کند و زیر نور ماه با هم بخوابیم. میخواهم برایم چند سطری از کتاب جدیدی که بی هیچ فکری خریده ایم را بخواند و عمیق و طولانی نگاهش کنم. میخواهم موقع سیگار کشیدنش با چشم های خسته ی منتظر خواب؛ عمیق و طولانی نگاهش کنم. میخواهم از چیزهایی که اصلا نمیدانم چیست برایم صحبت کند و از چیزهایی که نمی دانم چیست برایش بگویم. میخواهم عمیق و طولانی نگاهم کند. میخواهم چهره معشوقه ام را بکشم از رخ؛ از نیم رخ از سه رخ از هرجهتی انقدر بکشم تا نقاشیم خوب بشود. می خواهم مثل پیچک رونده دور بدنم بپیچد و از خنده هایش گل صد تومانی بروید.
انقدر میخواهم که مرز واقعیت و رویا را گم کردم. که وقتی نزدیکم میشوند باخودم میگویم محال است بداند باید دقیقا در کدامین ثانیه  مرا ببوسد عمیق و طولانی. اگر نداد آن ستاره دست چپ ماه ک پر نور تر است مال من است چه؟ اگر جوری ننشیند که دقیقا هاله ماه سرش را بغل کند چه؟ اگر پریان دریایی از نظرش افسانه باشند چه؟ 
من همانی را میخواهم که صورت محوی دارد و مرز بدنش با دنیای اطراف غیر قابل تشخیص است. من همان معشوقه ای را میخواهم که هیچ وقت ذهنم تمام و کامل ظاهرش را نساخته. من همان جاهایی را میخواهم که باهم قدم میزنیم میخندیم میرقصیم و اصلا نمیدانم وجود دارند یا نه؟ میشود در طرفی جاده باشد زیر پایت دریا و صدای پرندگان از جنگلی که اگر دست دراز کنی درختانش را لمس میکنی. بوی چوب سوخته و ماهی که انقدر بزرگ شده که معشوقه ات را دقیقا در مرکزش قاب گرفته. دستت را که از شیشه ماشین بیرون کنی مسیر حرکتش را در آب لمس کنی. کتابخانه ی بالای ابرها چه...

انقدر می خواهم که مرز واقعیت و رویا را گم کردم. من یکی از دو جهانم را می خواهم... می خواهم در واقعیت بمیرم و در رویا هایم بیدار شوم. اصلا می خواهم مرز واقعیت را بدرم و در رویاها شیرجه بزنم. اصلا میخواهم از غرق شدن در رویاهایم بمیرم. بمیرم که زندگی کنم، جوری که دوست دارم زندگی کنم.

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۲۵
میا***

آموزش جنسی اصلا تصورش هم آدم را یک جوری میکند، فرض کن مثلا مدیر مدرسه بجای اینکه با ذره بین آفتاب را متمرکز جای خالی سبیل نداشته ات بکند یا مثلا پس ماند نداشته آرایشت را با گازوئیل پاک کند،سر صف حنجره پاره کند از جلو نظام، مرگ بر پورن. بعد آن موقع تو میفهمی پورن جدا غلطی نمیتواند بکند. اما خب میبینی ای دل غافل پورن چه غلط ها که نمیکند، مثالش همین مریض خودم، 52 فقره تجاوز به کودک، والا هیچ کس حین بریدن بند نافش متجاوز نمیشود، سابقه اش را هم دارم، نه سر و سِری با قاری قرآن نه حتی فاز گیری با سلام فرمانده. این همه انحرافات جنسی را هم من نزاییدم، گاوِ نظامِ تصمیماتِ غلط زاییده، آن هم چند قلو.حالا یک وقت سو برداشت نشود که اشاره غیر مستقیم دارم به فیلم پخش شده آقا رضا من باب انحراف جنسی،  «اصلا گرایش جنسی متفاوت لزوما انحراف نیست» بلاتکلیفی جنسی منحرفانه تر است،باید به آقا رضا در خصوص بیماری های مدفوعی_دهانی آموزش بدهم، البته که کم مدفوع نخورده اند این جماعت.

یک بار نشد بر پرده نقره فامِ تخته هوشمندِ مدارس ما یک پورن پخش کنند، بگویند ببینید، این تولید داخل است، به لحاظ کیفیتی مو نمیزند با نمونه خارجی، بعد با کیفیت 144p یک تصویر شطرنجی شطرنجی پخش کنند، قابلمه ی لوبیا پلو در گوشه راست باشد و قل قل کتری و پتوی پلنگی. بعد فیلمبرداری نباشد، طرف پارکینسون وار دوربین را بلرزاند بعد نکرده باشد محض رضای خدا وقتی میداند میخواهد فیلم بگیرد یک صفایی داده باشد، وسطش هم ( آهن آلات، ضایعات خریداریم) پخش بشود، تازه بعد از التماس فراوان به دختر برای برهنه شدن، زنگ در خانه را بزنند. خب شما تصور کن اگر شروعت با همچین اثر فاخری باشد که اسم پورن بیاید، تمام شهوتت را بالا می آوری. والا من از هرکه پرسیدم از تولید داخل حمایت نمیکند. حمایت؟ از کالای غربی، بلوند، باریک، کشیده، لاحول باید بخوانی برایشان، بعد 1نفره،2 نفره، الی ماشاله نفره دارند، استپ دارند یک چیزهایی دارند که اصلا معلوم نیست چیست، اصلا ازدواج صورتی از همینجاها می آید، این لفظی بود که خانومی در قطار برایم توضیح داد.یعنی یک روز عادی نشسته بودم و سماق خودم را میمکیدم و مکدرم کرد. نه که فقط روی انحرافات اثر گذاشته باشد ها نه، از هر 4 آدم متشخص و محترمی حداقل 3تایشان ایدز با خودشان حمل میکنند، سفلیس و هرپس و اچ پی وی درون محتویات لباس زیرشان یک قل دو قل بازی میکند. این است که نذر کردم یک سینی کاندوم بردارم، آموزش جنسی بدهم. یک سری کاندوم هم باید برای پدران کسانی که خوشم نمیاد بفرستم، اه چقدر کار دارم، چقدر کار داریم.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۱۴:۰۸
میا***