نِرسِ نارِس

ای کسانی که وارد می شوید؛ دست از هر امیدی بشویید.

بدون توضیح....

آخرین مطالب

نِرسِ نارِس

ای کسانی که وارد می شوید؛ دست از هر امیدی بشویید.





این بیست و پنجمین سال و یکمین روز معادل با نه هزار و صد و سی و دومین روز از زندگی من بعد از همان ابرنواختری است که مرا از هیچ کند و هست کرد. 

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۱۵
میا***

طبق آمار من از هر دو نفر در بیمارستان یکی حامله است. یعنی توی رختکن که لباس عوض میکنی شکم های گنده است که اینور آنور میخزد، از آنجایی که خوب بُر نخورده است بخش ما دو تا باد کرده و دو تا ترکیده دارد. حالا گیریم فصل، فصل جفت گیری و کارهای خاک بر سری ست ولی منطقا نباید یکی دیگه با یکی دیگه یک حال دیگه ای بشود بعد آبش را بدهند آقای میثاقی بخورد شیفتش را هم در پاچه من بکنند. حالا اصلا جای شیفت در پاچه من، من نمیفهمم هفته اول که هنوز کلام نطفه منعقد نشده این دست وامانده به شکم گرفتن دیگر چه صیغه ای ست. والا من هم در گردنم یک جنین حداقل سه ماهه در آوردم، هر دو سلولند حالا  مال تو احتمال دارد که یک چیزِ مزخرفی مثل خودت بشود و مال من احتمال دارد یک همچون چیزِ مزخرفی مثل چیزِ مزخرف‌ِ در شکمِ توی مزخرف بشود. به هر حال اگر بنا به دست گرفتن به سلول های در حال تقسیمِ نامیرا باشد که من هم از فردا اعلام حاملگی میکنم و دست به گردن شیفت می گذرانم.

خلاصه که از آدم های بی برنامه خوشم نمی آید یعنی جدی وقت رفتن روی تشک اصلا زمانی که خاک شده بودی یا حتی زمانی که سالتو بارانداز خوردی و حتی آن لحظه که حریفت سنجاب پرنده رویت اجرا کرد اصلا به این فکر نکردی که گوشِ گل کلمی ات درون رحمت رشد میکند؟ در هر حال آدم حتی موقع حال و حول باید به فکر چال و چول باشد. 

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۱۹
میا***

انسیه عروسی کرده است یک جمله اخباری است از همان ها که تیتر روزنامه میشود، بعد برای اینکه خواننده جمع کند دو خط توضیح مینویسند، «دوست صمیمی تو که در جوگیری های دوران راهنماییت خاطره اش را با خون چکیده از انگشت سبابه ات مهر کردی و گفتی تا پای جان باهم دوست میمانید، عروسی کرده است...... ادامه در صفحه فلان» بعد حالا بگرد در ستون راست چین و چپ چین صفحه فلان که  «انسیه ، همان که در شماره قبلی توضیح داده شد که دورهمی های دوستانه میگرفت و تو را دعوت نمیکرد، بعد تو خودت را برایش از هشت جهت جغرافیایی پاره میکردی و دوستت نداشت آخر سر هم یک شبه کاشف به عمل آمد دیگر دوستش نداری و در اینستاگرام آنفالویش کردی، عروسی کرده است» 

انسیه عروسی کرده است و در روزنامه ها هم مینویسند که انسیه عروسی کرده است و  یک نفر در وبلاگش نوشته که انسیه عروسی کرده است. حتی مینویسند که در چاپ اسفند 98 منتظر بود حداقل تولدش یاد انسیه مانده باشد. انسیه عروسی کرده است و آرزوی این که بیایم بنویسم دوستم عروسی کرده است راهم کاغذ باطله ای کرد که باید مچاله کنم بندازم ته سطل آشغال. 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۲ ، ۲۱:۱۰
میا***

تو راست میگفتی، من نمیتونستم کسی رو دوست داشته باشم چون هیچ وقت خودمو دوست نداشتم .
من راست میگفتم، تو حتی سعی نکردی جای خودم منو دوست داشته باشی چون هیچ وقت منو دوست نداشتی. 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۰۰
میا***

آخر عاقبت این جنگ ها میشود جنگ هسته ای! همه مان پودر میشویم، از هر کشوری نهایتا سران مملکتی و عوامل تولیدمثلی در محفظه های سربی باقی می  مانند.  48 ساعت اول نیروگاه های برق از کار می افتند، آب لوله کشی قطع میشود، منابع غذایی در معرض تشعشعات همه غیر قابل استفاده میشوند. آتش سوزی نصف بیشتر بافت شهری را ازبین میبرد. اندک مفت خورانی که از هر کشور می مانند در امور مملکتی هم ناتوانند نه نیروگاهی راه میفتد، نه آبی تصفیه میشود، در 10 سال بعدی به این نتیجه میرسند که وقتی رعیت نباشد اربابی معنا ندارد، باز دول غربی چهارتا خواننده و مسئول سرگرمی دارند( اینجا نهایتا محمود هفت تیرکش را بر میدارند که قلع وقمع شان میکند). در 20سال بعدی به این نتیجه میرسند که باید نسل را زیاد کرد. بچه هایی که جهش یافته به دنیا می آیند. نرخ متوسط رشد صفر میشود و شعار فرزند بیشتر زندگی بهتر و نه به غربالگری کارا نیست. در 30 سال بعدی تمام ساختمان ها فرسوده شده، نشست میکنند، طبیعت حق خودش را پس میگیرد. در 100 سال بعدی تمام چیزی که از دین و مذهب وجود داشته از یاد همه خواهد رفت، شهر های بزرگ تبدیل به جنگل های بزرگ شده اند که مدفن همه ما خواهد بود. در 1000سال بعدی و انتخاب طبیعی، بازمانده های اندکی خواهند بود که از تنهایی، حرف زدن هم از یاد برده اند. در میلیون ها سال بعدی منابع غذایی گیاهی به وفور یافت میشود، جانوران آبی قدم به خشکی خواهند گذاشت و غذای اصلی بازماندگانمان از گیاه خواری به گوشت خواری تغییر میکند. آتش کشف میشود، زندگی عصر سنگی آغاز میشود بعد عصر سنگی نو می شود. در میلیاردها سال بعدی و با توسعه شهرنشینی، تمدن های گمشده کیلومترها عمیق تر از سطح زمین کشف میشوند که از میزان توسعه یافتگی آن ها پشم های دنیا به هم گره میخورد. اولین انسان به ماه قدم میگذارد، ( با اینکه ادعاهای ناسا در خصوص سفر به ماه را سالهاست کذب میخوانم)، انرژی هسته ای کشف میشود. بلاخره آدم ها میفهمند آدم فضایی و پری دریایی ها وجود دارند، مادرم زاییده میشود و من زایانده میشوم و مینویسم: آخر و عاقبت این جنگ ها میشود جنگ هسته ای! همه مان پودر میشویم. 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۲ ، ۱۵:۰۸
میا***

معنی این همه هیت به نوشته هایم را نمیفهمم، دست من است که تایپ میکند، کلام اما کلام خداست که از دست های من جاری می شود. جمع هات هاست! از قضا من بر مِنبر. 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۵:۰۷
میا***

من خوب بلدم زخماتو مرهم بشم، پس تظاهر کن که مریضی وگرنه که نشیمنگاهت متزلزل. 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۲ ، ۲۱:۳۹
میا***

بلاتکلیفم.

مثل فوت فتیشی که باید زخم پای دیابتی پانسمان کنه. 

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۲ ، ۱۵:۴۱
میا***

آموزش شناخت بدن زنانه و بهداشت زنانگی باید یک واحد درسی میشد تحت عنوان  «اندیشه ها و وصایای حوا»
یا بهتر  «دانش خانواده و جنسیت». آن وقت زحمت آموزش گردن همکلاسی چس کلاسِ ابتدایی نمی افتاد.
اصلا از تصور اینکه یه روز عادی با مقنعه کج و کوله به قامتِ یک فنچ، یواشکی آموزش دیدم که زن های پارک یک جور اسهال خونی میشوند که مخصوص آدم بد هاست، قلبم تیر میکشد.از همین جا سارا خاک برسر خودت و مادرت با این چرندیات پر شده در مغز تو که به مغز من سرریز شد و یک دنیا گُل بر سر مادر خودم با عشق و یک مدرسه پسرانه فاک به تمام کادر مدرسه  که برای حاضر شدن در صف نماز از زیر گیوتین غسلمان میدادند اما طبیعت بدن ما را نمیپذیرفتند.
گردن گرفتن پریود در مدرسه از دست دادن امتیاز مرحله پاکی و طهارت بود. خود من با دیدن اولین قطره خون روی لباس زیرم دعا کردم حاصل پارگی درجه سوم مقعدم باشد تا اسهال خونیِ زنان بدکار. این بود که هیچ لکه قرمزی، خون نبود و صرفا شوخی دستی های خودکار قرمزیِ پشتِ یونیفرمی بود یا آب انار های پاچیده شده به نیمکت.
مسئله پد بهداشتی که فقط در لیگ برتر بازی میشد، یعنی  اندازه الماس، قیراطی میلیون دلار پنبه و پودر جاذب سِنت قیمت داشت، اکثرا یا نمیدانستند چیست یا اصلا تنگ بودند و تا به حال پریود نشده بودند در نهایت لیگ برتری ها هم برای خودشان لازم داشتند، پس تو می ماندی و حوضت که نفت در میامد.
حالا اگر سکویی برای استخراج نفت نداشتی که تا گردن در نفت خودت شنا میکردی. بدترین قسمتش این بود که طبق معاهدات بین المللی فاش کردن مفاد قرار داد نفی کامل اصل امانت داری بود! هیچ کس راجع به بگایی روانی که تجربه میکنی صحبت نکرد، صرفا معلم های دینی و قرآن با تمام وجود از مواضع آیات قرآن در برابر انگشتان شیطانی و چندش آلود تو دفاع میکردند. یا دقیق بخاطر دارم از حریم حرم امام هشتم از ورود نجس تو،  «که خب هیچ کس اشاره نمیکرد که خود امام حاصل یک پریود شکست خورده در نبرد با اسپرم نو ورود بوده است»
هیچ کس از تجربه ناخوشایند درد برای ما نگفت، اما تجویز چایی نبات در دستور کار بود که حداقل دست وامانده ات را به کمر وامانده ترت نگیری.
هیچ کس به ما یاد نداد طبیعتمان را با احترام بپذیریم، بپذیریم که برای زایش آماده می شویم، هیچ کس به ما یاد نداد طبیعتمان را دوست داشته باشیم. هیچ زنی به هیچ زنی زنانگی یاد نداد بااینکه هر زنی به سهم خودش میتوانست شکننده ی این چرخه نفرت باشد.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۲ ، ۱۱:۲۰
میا***

۲.۷.۷

 

مرثیه ای برای یک رویا

رویایی برای مرثیه ای دیگر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۳ مهر ۰۲ ، ۲۱:۰۲
میا***